بر سر آنم كه گر ز دست برآيد دست به كاري زنم كه غصه سر آيد
خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
صحبت حكام ظلمت شب يلداست نور ز خورشيد جوي بو كه برآيد
بر در ارباب بيمروت دنيا چند نشيني كه خواجه كي به درآيد
ترك گدايي مكن كه گنج بيابي از نظر ره روي كه در گذر آيد
صالح و طالح متاع خويش نمودند تا كه قبول افتد و كه در نظر آيد
بلبل عاشق تو عمر خواه كه آخر باغ شود سبز و شاخ گل به بر آيد
غفلت حافظ در اين سراچه عجب نيست هر كه به ميخانه رفت بيخبر آيد
عكس هاي ويژه ... بزودي
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
ساقي به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو كه كار جهان شد به كام ما
ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم اي بيخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده عالم دوام ما
چندان بود كرشمه و ناز سهي قدان كايد به جلوه سرو صنوبرخرام ما
اي باد اگر به گلشن احباب بگذري زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما
گو نام ما ز ياد به عمدا چه ميبري خود آيد آن كه ياد نياري ز نام ما
مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپردهاند به مستي زمام ما
ترسم كه صرفهاي نبرد روز بازخواست نان حلال شيخ ز آب حرام ما
حافظ ز ديده دانه اشكي هميفشان باشد كه مرغ وصل كند قصد دام ما
درياي اخضر فلك و كشتي هلال هستند غرق نعمت حاجي قوام ما
عكس هاي ويژه يلدا ... بزودي
موضوعات مرتبط:
برچسبها: