هر چند كه رنگ و بوي زيباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد كه در طربخانه خاك
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
يك قطره آب بود با دريا شد
يك ذره خاك با زمين يكتا شد
آمد شدن تو اندرين عالم چيست
آمد مگسي پديد و ناپيدا شد
گويند بهشت و حور و كوثر باشد
جوي مي و شير و شهد و شكر باشد
پر كن قدح باده و بر دستم نه
نقدي ز هزار نسيه خوشتر باشد
در كارگه كوزهگري رفتم دوش
ديدم دو هزار كوزه گويا و خموش
ناگاه يكي كوزه برآورد خروش
كو كوزهگر و كوزهخر و كوزه فروش
خودم به شخصه علاقه زيادي به رباعيات خيام دارم و برام خيلي جالب و زيبا هستند
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد