متن نوشته

متن نوشته

متن نوشته

عكس نوشته بسيار زيبا از اميد رهايي

از زمزمه دلتنگيم ، از همهمه بيزاريم نه طاقت خاموشي ، نه ميل سخن داريم

آوار پريشاني‌ست ، رو سوي چه بگريزيم؟
هنگامه حيراني‌ست ، خود را به كه بسپاريم؟

تشويش هزار «آيا» ، وسواس هزار «اما»
كوريم و نمي‌بينيم ، ورنه همه بيماريم

دوران شكوه باغ از خاطرمان رفته‌ست
امروز كه صف در صف خشكيده و بي‌باريم

دردا كه هدر داديم آن ذات گرامي را
تيغيم و نمي‌بريم، ابريم و نمي‌باريم

ما خويش ندانستيم بيداريمان از خواب
گفتند كه بيداريد؟ گفتيم كه بيداريم

من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
اميد رهايي نيست وقتي همه ديواريم                           حسين منزوي

موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: ،


تاريخ : ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ | ۰۸:۱۱:۵۳ | نويسنده : متن نوشته | نظرات (0)
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
<< مطالب جديدتر         مطالب قديمي‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.