اين قضيه ميگن واقعيت داره و توي مشهد اتفاق افتاده
مسافركش بدون مسافر داشته ميرفته يهو كنار خيابون يه مسافر مرد با
قيافه ي مذهبي ميبينه كنار ميزنه سوارش ميكنه و مسافر صندلي جلو ميشينه يه
دقيقه بعد مسافر از راننده تاكسي ميپرسه :آقا منو ميشناسي ؟
راننده ميگه : نه
يهو راننده واسه يه مسافر خانوم كه دست تكون ميده نگه ميداره و خانومه عقب ميشينه مسافر مرد از راننده دوباره ميپرسه منو ميشناسي؟
راننده
ميگه : نه. شما ؟
مسافر مرد ميگه : من عزرائيلم راننده ميگه : برو بابا اُسكول گير آوردي؟
يهو خانومه از عقب به راننده ميگه :ببخشيد آقا شما دارين با كي حرف ميزنين؟
راننده تا اينو ميشنوه ترمز ميزنه و از ترس فرار ميكنه.
بعد زنه و مرده با هم ماشينو ميدزدن ....
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد