كفشهايم را مي پوشم
و در زندگي قدم مي زنم،
من زنده ام و زندگي
ارزش رفتن دارد.
آنقدر مي روم تا صداي پاشنه هايم
گوش نااميدي را كر كند.
خوب مي دانم كه گاه كفش ها،
پاهايم را مي زند، مي فشرد و به درد مياورد
اما من همچنان خواهم رفت
زيرا زندگي ارزش لنگ لنگان رفتن را نيز دارد.
ماندن در كار نيست
گذشته هاي دردناك را
رها مي كنم و به آينده نامعلوم
نمي انديشم.
ولي اين را ميدانم؛
گذشته با آينده يكسان نيست!
زندگي نه ماندن است نه رسيدن
زندگي به سادگي رفتن است
به همين راحتي،
زندگي چقدر آسان است،
زندگي ارزش لنگ لنگان رفتن را نيز دارد.
آري، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ!
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ!
ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ...
سافار
روانشناس بزرگ ايتاليايي

موضوعات مرتبط:
برچسبها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد