ميداني
امروز خدايم به من اينگونه گفت:
با من كه باشي؛
همه جا رنگين است
و طلوع صبحي ديگر را خواهي ديد،
تو لبانت را كمي تكان بده
من برايت خندانش ميكنم،
دستانت را به من بده
آن وقت من برايت گرمش ميكنم،
پاهايت را به من بسپار
آنوقت ميبيني كه چطور
پله هاي ترقي را يك به يك طي ميكني،
تو فقط با من باش...

موضوعات مرتبط:
برچسبها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد