مي خواهم زندگي ام را تصفيه كنم
تا هر چه مي ماند خوبي هاي من و تو باشد
مي خواهم از نو ببيينم
تا هر چه مي بينم زيبايي باشد
مي خواهم فرش هاي خاك گرفته زندگي را بتكانم
تا رنگ ها و طرح هاي اصيلش نمايان گردد
مي خواهم سختي ها را درز بگيرم
تا هر چه آسان گرفتن است رو بيفتد
مي خواهم دلها يمان را بسابم
تا مثل قديم ها نرم نرم شود
مي خواهم در قلب هايمان توري بگذارم
تا هيچ وقت دوده نگيرد
مي خواهم پنجره نگاه مان را باز كنم
تا بهار دوستي مان پشت در نماند
دوستان من ،
مثل " گندمند "
يعني يك دنيا بركت و نعمت ،
نبودن شان ، قحطي و گرسنگي است ،
و من چه خوشبختم كه
خوشه هاي طلائي گندم دراطرافم موج ميزند ،
مهربانى تان را قدر ميدانم

موضوعات مرتبط:
برچسبها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد