چنـــد ثانيه تفـــكر
در كنار ساحل قـــدم مي زدم و ميخواستـــم به جايـــي ديگر بروم
كه درخشش چيزي از فاصله دور توجهم را به خود جلبـــ كرد ...
جلــــوتر رفتم تا به شـــي درخشان رسيدم . نگاه كــــردم ديدم يه قوطي نوشابه استــــ !
با خــــودم فكر كــــردم ، در زندگي چند بار چيــــزهاے بي ارزش من را فريبــــ داده
و من را از مسير اصلي خودم غافل كرده است و
وقتي به آن رسيدم ديدم كه چقدر بيهوده بوده است ...
ولــــي آيا اگـــر به سمتــــ آن شي بي ارزش نميرفتم
واقعا مـــي فهميدم كه بي ارزش استــــ يا سالها حسرتــــ آن را ميخوردم ؟!
موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد