متن نوشته

متن نوشته

متن نوشته

نـزديـــــك و نـزديــكتـر....




گاهي حرفت گير مي كند درون حجمي از آه كه در شش هايت جمع شده ... 

يا كمي بالاتر مي آيد و در ابعاد تنگ و كوچك و زخمي قلبت گير مي كند ، 

گاهي وقت ها هم خودش را از اين همه فيلتر و سد هاي محكم عبور مي دهد 

و تا نوك زبانت مي رسد اما بين دندان هاي قفل شده گير مي كند ... 

آنوقت حرارتش زبان را مي سوزاند و دودش دنيا را باخبر مي كند كه اين زبان سوخته...

اين دل تنگ و بيچاره حرفي سوزان در گلو دارد...

اما از دود حرفي كه بر زبان نيامده فقط تو مي فهمي حرف دلم را ... 

دلم مي خواهد باران شوم و ببارم تا جبران تمام بغض هاي نشكسته شوم ، 

يا كبوتر شوم و تا آسمان هفتم پرواز كنم و تلافي يك عمر زمينگير شدن شوم ! 

دلم مي خواهد كوهي استوار بشوم تا خورشيد خودش را پشت من پنهان كند....

يا آسماني بشوم تا ماه در دل صاف و صادقم نفس بكشد....خلاصه بگويم...

دلم مي خواهد به تـــــــــــــو نزديك و نزديك تر شوم تا رها شوم... 

داشتم آرزوي اين نزديكي و رهايي را مي كردم كه 

زير گلويم همان شاهرگ زندگي ام نبضي زد و گفت....

نحن اقرب اليه من حبل الوريد... 

حالا هم نزديكم...هم رها....هم بارانم...هم كوه....

هم كبوتر در حال اوج....اگر حواسم باشد ! .
.




ع



موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: ،


تاريخ : ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ | ۰۷:۳۸:۳۰ | نويسنده : متن نوشته | نظرات (0)
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
<< مطالب جديدتر         مطالب قديمي‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.