دل به دريا بسپار
در پي حادثه ي دهر مرو
اتفاقي كه نيفتاده مباش
اين همه شكوه مكن اين همه ساده نباش
روزگار تو اگر نيست به كام تو چه غم
بگذار از تو نشود شرمنده
كه نياوردي كم كه نيفتاده به ابروي تو خم
كوه باش
آتش خود را بنشان در دل خويش
مرد خود باش و تكيه نكن بر نادر و بيش
به كسي غيرت پر قابل خود را مفروش
بي سبب در پي آزردن هر خلق مكوش
احدي را از خود عاجز و دلگير مكن
تلخ و بي مايه مباش
گله از پوچي تقدير مكن
به دل خويش بياموز كه عاشق باشد
مهربان باشد و پر مايه و لايق باشد
به دل خويش بياموز كه دريا باشد
با همه باشد و تنها باشد
بي خيال غم دنيا باشد
به دل خويش بياموز كه هستي عشق است
حاصل هر چه شكستن عشق است
يك كلام
گر زكسي رنجيدي
عاشق بودن باش
زندگي جاده ي پر پيچ و خم و پر خطري ست
كه تو را كم دارد
مرد پيمودن باش
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد