دلم براي دخترانه هاي وجودم تنگ شده براي شيطنت هاي بي وقفه ،
بيخيالي هاي هر روزه ،خنده هاي بلند و بي دليل ،
براي آن احساسات مهارنشدني ،
حالا اما ،..............
دخترك حساس و نازك نارنجي درونم چه بي هوا اينهمه بزرگ شده !!!!
چه قدي كشيده طاقتم !!!ضرباهنگ قلبم چه آرام و منطقي ميزند !
چه شيشه اي بودم روزي حالا اما به سخت شدن هم رضا نميدهم !!!!!
به سنگ شدن مي انديشم ، اينگونه اطمينانش بيشتر است !!!
جاي بستني يخي هاي دوران كودكي ام را قهوه هاي تلخ و پر سكوت امروز گرفته است
اين روزها لحن حرفهايم اينقدر جدي است كه خودم هم از خودم حساب ميبرم ....
در اوج شادي هم قهقهه سر نميدم !! وتنها به لبخندي اكتفا ميكنم ....
چه پيشوند عجيبي است كلمه خانم ، استاد، دكتر، !!!!!!!!!!
همين كه پيش اسمت مينشيند تمامي سرخوشي و بيخياليت را
از تو ميگيرد وبه جايش وزنه وقار و متانت را روي شانه ات ميگذارد!!
نه اينكه تمامي اينها بد باشد نه !!!!!فقط خدا كندوزنشان انقدر
سنگين نشود كه دخترك حساس درونم زير سنگيني ان له شود ،بميرد .
موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها:
{COMMENTS}
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد