متن نوشته

متن نوشته

متن نوشته

حكايت ما در جامعه!!




فردي به دكتر مراجعه كرده بود ، در حين معاينه ، يك نفر بازرس از راه ميرسه و از دكتر ميخواهد كه مدارك نظام پزشكي اش را ارائه دهد . دكتر بازرس را به كناري ميكشد و پولي دست بازرس ميزاره و ميگه : من دكتر واقعي نيستم !
شما اين پول رو بگير بي خيال شو ! بازرس كه پولو ميگيره از در خارج ميشه ؟! مريض يقهء بازرس رو ميگيره و اعتراض ميكنه بازرس ميگه منم بازرس واقعي نيستم و فقط براي اخاذي اومده بودم ولي توي مريض ميتوني از دكتر قلابي شكايت كني !! مريض لبخند تلخي ميزنه و ميگه : اتفاقأ من هم مريض نيستم اومدم كه چند روز استراحت استعلاجي بگيرم براي مرخصي محل كارم

و اين است حكايت ما در جامعه ؟!!







موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: ،


تاريخ : ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ | ۰۷:۳۶:۲۲ | نويسنده : متن نوشته | نظرات (0)
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
<< مطالب جديدتر         مطالب قديمي‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.