متن نوشته

متن نوشته

متن نوشته

قالي هزارساله....




هرهزارسال يك بار فرشته ها 

قالي جهان را درهفت آسمان مي تكانند

تا گرد وخاك هزارساله اش بريزد وهرباربا خود مي گويند:

اين نيست قالي كه انسان قرار بود ببافد

اين فرش فاجعه است...

با زمينه سرخ خون...

و حاشيه هاي كبود معصيت ...

با طرح هاي گناه و نقش بر جسته هاي ستم...

فرشته ها گريه مي كنند و قالي آدم را مي تكانند

و دوباره با اندوه بر زمين پهنش مي كنند.

رنگ در رنگ ... گره در گره ... نقش در نقش ...

قالي بزرگي است زندگي...

كه تو مي بافي و من مي بافم و او مي بافد

همه بافنده ايم

مي بافيم و نقش مي زنيم

مي بافيم و رج به رج بالا مي بريم

مي بافيم و مي گستريم

دار اين جهان را خدا به پا كرد.

و خدا بود كه فرمود: 

ببافيد و آدم نخستين گره را بر پود زندگي زد.

هر كه آمد گره اي تازه زد و رنگي ريخت و طرحي بافت.

چنين شد كه قالي آدمي رنگ رنگ شد

آميزه اي از زيبا و نا زيبا...

سايه روشني از گناه و صواب...

گره تو هم بر اين قالي خواهد ماند

طرح و نقشت نيز...

وهزارها سال بعدآدميان برفرشي خواهند 

زيست كه گوشه اي ازآن را تو بافته اي

كاش گوشه را كه سهم توست زيبا تر ببافي...






موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: ،


تاريخ : ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ | ۰۷:۳۵:۵۷ | نويسنده : متن نوشته | نظرات (0)
{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
[ ]
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد
<< مطالب جديدتر         مطالب قديمي‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.